محمد مهدی زمان وزیری
روانشناس و کوچ تربیتی
پشتیبانی : 09105297885
محمد مهدی زمان وزیری
روانشناس و کوچ تربیتی
پشتیبانی : 09105297885
اینجا قراره یه لبخند بیشتر به فرزندت هدیه بدی
کودکان از بدو تولد تا دوران بلوغ با سرعت زیادی در حال یادگیری و کشف دنیای اطراف خود هستند. یکی از ابزارهای مهمی که در این مسیر به کار میگیرند، سوال پرسیدن است. سوال پرسیدن نه تنها به آنها کمک میکند تا دانش و اطلاعات خود را افزایش دهند، بلکه موجب تقویت مهارتهای زبانی، اجتماعی و شناختیشان نیز میشود. کودکان با طرح سوالات متنوع درباره محیط پیرامون، تلاش میکنند تا ابهامات و ناشناختههای خود را برطرف کنند و به درک عمیقتری از مفاهیم مختلف دست یابند. این رفتار طبیعی و غریزی، بخشی از فرآیند رشد و توسعه آنها است که نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و توانمندیهایشان دارد. در این مقدمه، به بررسی دلایل و اهمیت سوال پرسیدن کودکان پرداخته میشود تا فهم بهتری از این رفتار حیاتی در فرآیند یادگیری و رشد کودکان به دست آید.
کنجکاوی: با رشد مغز کودکان، آنها نسبت به دنیای اطراف خود آگاهتر میشوند. آنها مشتاق به درک چگونگی کارکرد چیزها، دلیل وقوع اتفاقات، و روابط بین پدیدههای مختلف هستند. پرسیدن “چرا؟” به آنها کمک میکند اطلاعات جمعآوری کرده و محیط خود را بفهمند.
علت و معلول: درک علت و معلول بخش مهمی از رشد شناختی است. با پرسیدن “چرا”، کودکان یاد میگیرند که اقدامات را با پیامدها مرتبط کنند و به آنها کمک میکند تا روابط منطقی که تجربیاتشان را تعیین میکند، بفهمند.
تشکیل مفاهیم و یادگیری : این سوال به تشکیل مفاهیم و دستهبندیها کمک میکند. با دریافت توضیحات، کودکان شروع به سازماندهی دانش خود به ساختارهای منسجم میکنند که برای یادگیری بیشتر ضروری هستند.
گسترش دایره لغات: هر بار که کودک “چرا؟” میپرسد و پاسخی دریافت میکند، با کلمات و عبارات جدیدی آشنا میشود. این تعامل دایره لغات آنها را غنیتر کرده و توانایی بیان ایدههای پیچیده را تقویت میکند.
مهارتهای مکالمهای: شرکت در گفتوگوی دوطرفه به کودکان کمک میکند مهارتهای مکالمهای خود را توسعه دهند. آنها یاد میگیرند چگونه سوال بپرسند، به پاسخها گوش دهند و بر اساس اطلاعات داده شده، ادامه دهند.
درک هنجارهای اجتماعی: با پرسیدن “چرا؟”، کودکان شروع به درک هنجارها و قوانین محیط اجتماعی خود میکنند. آنها یاد میگیرند که چرا برخی رفتارها تشویق یا منع میشوند که به آنها کمک میکند تعاملات اجتماعی را بهتر مدیریت کنند.
ساختن روابط: این مرحله فرصتهایی برای ایجاد پیوند فراهم میکند. وقتی بزرگسالان زمان میگذارند تا به سوالات کودک پاسخ دهند، احساس اعتماد و ارتباط را تقویت میکند.
صبر و تعامل: به عنوان بزرگسال، مهم است که اهمیت این سوالات را تشخیص داده و با صبر و اشتیاق پاسخ دهید. هر “چرا؟” فرصتی برای حمایت از رشد فکری و عاطفی کودک است.
الگوسازی پرسشگری: با درگیر شدن با سوالات کودک، بزرگسالان نشان میدهند چگونه درباره جهان پرسش کنند و به دنبال دانش باشند که میتواند عشق به یادگیری مادامالعمر را در کودک نهادینه کند.
ارائه توضیحات ساده: پاسخهای خود را مطابق با سطح درک کودک تنظیم کنید. از زبان ساده و روشن استفاده کنید.
تشویق به کاوش: گاهی اوقات سوال را به خودشان برگردانید. بپرسید چه فکر میکنند یا آنها را تشویق کنید تا با هم پاسخ را پیدا کنند و مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله را تقویت کنند.
مثبت بمانید: اشتیاق خود را برای کنجکاوی آنها نشان دهید. تقویت مثبت آنها را تشویق میکند تا به پرسیدن سوال و کشف دنیای خود ادامه دهند.
تعادل: در حالی که پاسخ دادن به سوالات آنها مهم است، اشکالی ندارد که بپذیرید وقتی پاسخ سوالی را نمیدانید. این میتواند فرصتی عالی برای نشان دادن چگونگی یافتن اطلاعات و یادگیری چیزهای جدید با هم باشد.
پذیرفتن مرحله “چرا؟” به عنوان بخش حیاتی از رشد کودکی به کودکان کمک میکند تا در جستجوی دانش خود احساس ارزشمندی و حمایت کنند و پایهای برای یادگیری و کنجکاوی مادامالعمر ایجاد کنند.
آیا شما در مرحلهای از رشد هستید که کودکتان به طور مداوم “چرا؟” میپرسد؟ شاید حتی بیشتر با سوال “اما چرا؟” مواجه شوید. وقتی کودکان “چرا؟” میپرسند، در ابتدا میتواند سرگرمکننده باشد، اما پس از پانزدهمین سوال در چند دقیقه، به صبر فرشتهای نیاز دارید تا آرام بمانید و از کوره در نروید.
صبوری کنید و تا حد امکان آنها را به سمت یافتن پاسخ صحیح سوالها هدایت کنید. این کمک میکند تا حس کنجکاوی طبیعی آنها تقویت شود. به یاد داشته باشید که این پرسشها بخش مهمی از فرآیند یادگیری آنها هستند.
به جای ارائه پاسخهای فوری، گاهی از کودک بپرسید که خودش چه فکری میکند یا او را تشویق کنید تا پاسخ را با هم پیدا کنید. این کار به توسعه مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله کمک میکند.
کتابها، فیلمها و ابزارهای آموزشی میتوانند منابع خوبی برای پاسخ به سوالات کودکان باشند. به همراه کودکتان به جستجوی پاسخ در این منابع بپردازید.
پاسخهای خود را با زبان ساده و مناسب برای سن کودک ارائه دهید. از توضیحات پیچیده خودداری کنید و سعی کنید مفهوم را به سادهترین شکل ممکن بیان کنید.
با نشان دادن علاقه و هیجان نسبت به سوالات آنها، کودکان را تشویق کنید تا بیشتر سوال بپرسند. این کار باعث میشود حس کنجکاوی و علاقه به یادگیری در آنها تقویت شود.
میتوانید زمانهای خاصی را برای پاسخ به سوالات کودکان در نظر بگیرید. مثلاً هنگام پیادهروی، بازی، یا قبل از خواب. این کار باعث میشود کودک بداند که زمانهای مشخصی برای پرسیدن سوالات وجود دارد و کمتر در مواقع نامناسب مزاحم میشود.
صبوری و علاقهمندی: با صبر و علاقه به سوالات آنها پاسخ دهید. این کار به آنها نشان میدهد که سوالاتشان مهم است و تشویق میشوند به پرسیدن ادامه دهند.
پاسخهای ساده و قابل فهم: پاسخهای خود را به زبان ساده و قابل فهم برای کودک بیان کنید. از توضیحات پیچیده که ممکن است آنها را گیج کند خودداری کنید.
تشویق به کاوش بیشتر: کودکان را تشویق کنید که با هم پاسخ سوالاتشان را پیدا کنید. این کار به آنها نشان میدهد که یادگیری یک فرآیند مشترک و مداوم است.
استفاده از منابع آموزشی: از کتابها، ویدئوها و ابزارهای آموزشی برای توضیح مفاهیم به کودکان استفاده کنید. این منابع میتوانند به آنها کمک کنند تا بهتر مفاهیم را درک کنند.
پرسیدن “چرا؟” بخشی از فرآیند طبیعی رشد و یادگیری کودکان است که باید با اشتیاق و حمایت ما مواجه شود تا به توسعه فکری و زبانی آنها کمک کند.
کودکان “چرا؟” میپرسند به عنوان بخشی از فرآیند طبیعی توسعهشان که در نظریه به نام ذهن جاذب شناخته میشود و در مرحله اول توسعه از تولد تا شش سالگی رخ میدهد. این مرحله به دومرحله تقسیم میشود: ۰-۳ سال و ۳-۶ سال، که هر کدام ویژگیهای خاص خود را در نحوه جذب و پردازش اطلاعات نشان میدهند.
در اولین زیرمرحله، از تولد تا حدود سه سالگی، کودکان چیزی که دکتر مونتسوری به آن ذهن جاذب ناخودآگاه میگوید را دارند. در این مرحله، کودکان بدون تلاش آگاهانه و انتخاب، مقادیر زیادی اطلاعات از محیط خود جذب میکنند. آنها همه چیزهای اطراف خود را، شامل زبان، رفتارها، هنجارهای فرهنگی و نشانههای محیطی، میپذیرند. این دوره با توانایی قابل توجهی برای یادگیری و درونیسازی اطلاعات به صورت غیرفعال مشخص میشود.
در حدود دو و نیم تا سه سالگی، کودکان به زیرمرحله دوم منتقل میشوند، جایی که ذهن جاذب خودآگاه را توسعه میدهند. در این مرحله، کودکان بیشتر از آنچه که جذب میکنند آگاه میشوند. فرآیندهای شناختی آنها از پذیرش غیرفعال به پرسوجوی فعال تغییر میکند. این تغییر ناشی از تمایل آنها به درک و فهم اطلاعاتی است که قبلاً به صورت ناخودآگاه جذب کردهاند.
با ورود کودکان به مرحله ذهن جذبی خودآگاه، آنها شروع به پرسیدن سوالاتی مانند “این چیست؟” و “چرا؟” میکنند. این سوالات بخشی طبیعی از توسعه شناختی آنها است و نشاندهنده نیازشان به درک و تبیین تجربیات و دنیای اطرافشان است. عمل پرسیدن “چرا؟” کنجکاوی آنها و تلاششان برای ترکیب اطلاعات جدید با دانش قبلیشان را نشان میدهد.
۱. کنجکاوی و اکتشاف: کودکان به طور طبیعی کنجکاو هستند و مشتاق به کشف محیط خود هستند. پرسیدن “چرا؟” به آنها کمک میکند اطلاعات بیشتری جمعآوری کنند و بفهمند چگونه چیزها کار میکنند.
۲. جستجوی فهم: با پرسیدن سوالات، کودکان هدفشان روشن کردن مشاهدات و تجربیاتشان است و تبدیل پذیرش غیرفعال به درک فعال میشود.
۳. توسعه زبان: پرسیدن سوالات توسعه زبان را تحریک میکند، زیرا مکالمه و استفاده از جملات پیچیده را تشویق میکند.
۴. تعامل اجتماعی: درگیر کردن بزرگسالان و همسالان در مکالمه از طریق سوالات به کودکان کمک میکند مهارتهای اجتماعی و ارتباطی خود را توسعه دهند.
۵. تفکر انتقادی: پرسشگری یک شکل اولیه از تفکر انتقادی است که به کودکان اجازه میدهد اطلاعات مختلف را تحلیل، مقایسه و تضاد دهند.
پاسخ دادن به سوالات “چرا؟” کودکان با صبر و انگیزه، نه تنها کنجکاوی آنها را رفع میکند بلکه توسعه شناختی و عاطفی آنها را نیز تقویت میدهد. با تشویق به نگرشی از جستجو و تفکر انتقادی، کودکان را به یادگیرندگانی تبدیل میکنیم که تلاش میکنند تا به فهم بهتری از دنیای اطرافشان برسند و با آن ارتباط برقرار کنند.
حساب کاربری ندارید؟
ایجاد یک حساب کاربری