هزاران سال قبل پدر و ماردان با بچه های خودشان حتی بدتر ازحیوانات رفتار میکردند. اگر بچه ها به حرف والدینشان گوش نمی دادند، آن ها را آنقدر می زدند که گاهی تا سرحد مرگ نیز پیش می رفتند. سال ها طول کشید تا پدر و مادرها این گونه مجازات های خشونت بار و سنگین را در حق فرزندانشان کنار بگذارند. و روش های غلط تربیتی پرخطر شناخته شوند.
امروزه وقتی والدین ناچار می شوند بچه ها را کتک می زنند و تنبیه می کنند؛آن هم زمانی که یا کنترل خودشان را از دست می دهند و یا هیچ روش دیگری موثر واقع نمی شود.اما هنوز میراث نسل های گذشته در برخی خانواده ها به جا مانده است ،حتی در خانواده هایی که اهل جنگ و دعوا نیستند. برخی از والدین،بچه ها را تهدید می کنند و به آن ها میگویند:”اگه این کار رو بکنی،میکشمت” ، “اونها به خاطر این کار تو رو می کشند.”
هرچند که اگر از خود بچه ها بپرسیم، آن ها خوب می دانند که منظور پدر و مادران این نیست که آن ها می خواهند بچه هایشان را بکشند و این تهدیدات فقط برای این است که آن ها هنوز بچه هایشان را از تنبیه شدن می ترسانند.
هنوز روش های تربیتی قدیمی را به دوش می کشیم
برخی از والدین هنوز هم فکر می کنند که باید بچه هایشان را تنبیه کنند. من خودم نمونه های زیادی از این گونه پدر و مادرها را دیده ام. چند سال قبل وقتی سوار تاکسی بودم با یک راننده تاکسی مشغول بحث شدم.
او گفت که مشکل خانواده های امروزی این است که خیلی به بچه هایشان آسان می گیرند و بچه هایشان را کتک نمی زنند. من از او پرسیدم که آیا او در بچگی کتک می خورده؟ او با افتخار تمام گفت: “بله،به همین خاطر است که هم خودم انسان خوبی بار آمدم و هم بچه هایم خیلی خوب هستند.” او گفت نه او و نه برادران حتی یک شب هم رنگ زندان را ندیده اند!
به قول خودش حتی یک روز در زندگی اش را به شب نرسانده مگر اینکه ان روز کتک خورده باشد. او از این که در دوران کودکی کتک می خورده، خیلی راضی بود! او گفت که کتک زدن در کشورش کاملا مرسوم است و امری عادی است و باعث می شود که افراد از جرم و جنایت دوری کنند.