اهمیت خواندن کتاب های داستان برای فرزندان:
وقتی فرزندان بی قراری می کنند، آرامش ندارند و نمی خواهند به رختخوابشان بروند، علاوه بر خواندن آواز برایشان می توانید کتاب داستانی بردارید و داستانی بخوانید. خواندن کتاب داستان برای فرزندان باعث می شود که به آرامش برسند و به راحتی بخوابند.
این روش برای همه ی فرزندان خوب است اما فرزندان گروه سوم ،یعنی ان دسته که خیلی تاثیرپذیر و مسئولیت پذیر هستند، از کتاب خواندن والدینشان لذت می برند .آن ها عاشق شنیدن کتاب های داستان ،موسیقی و افسانه های قدیمی هستند و با شنیدن این مطالب به هیجان می آیند.
فرزندان تا قبل از سن نه سالگی در دنیای خیالی و رویایی خودشان زندگی می کنند تا اینکه کم کم مجبور می شوند با آهنگ جامعه حرکت کنند و وارد دنیای واقعی بزرگترها شوند.اما والدین نباید نگران این مسئله باشند.
آن ها باید به کودکان خود اجازه دهند روند رشد طبیعی خودشان را داشته باشند،
تا هر زمان امادگی لازم را پیدا کردند ،وارد دنیای بزرگترها شوند.فرزندان تا قبل از سن هفت سالگی درک منطقی از چیزهای مختلف ندارند و تا سن سیزده سالگی نمی توانند چیزهای انتزاعی و غیر ملموس را درک کنند .
به کودکان خود اجازه دهید روند رشد طبیعی خودشان را داشته باشند، تا هر زمان آمادگی لازم را پیدا کردند، وارد دنیای بزرگترها شوند.
همانطور که گفتیم فرزندان توانایی درک چیزهای غیر ملموس و انتزاعی را ندارند. مثلا وقتی ان ها از اخبار بشنوند که یک قاتل فرار کرده و در شهر آزاد است، فکر می کنند که هر لحظه در خطرند و ممکن است ان فرد به ان ها آسیبی برساند.
اگر به ان ها بگویید که، ما امنیت کافی داریم و جای نگرانی نیست، منظور حرف های شما را نمی فهمند و باز می ترسند. این ها برای فرزندان مسائل ملموس و قابل درکی نیست. بنابراین اگر می خواهید ان ها منظور شما را بفهمند، باید سعی کنید به گونه ای دیگر این مشکل را حل کنید.
مثلا می توانید به ان ها بگویید :”دعا کن که ان قاتل فراری به ما صدمه ای نزند”و یا می توانید همراه او دعا و یا آیه ای از قرآن قرار دهید که او احساس امنیت کند. اما بهتر از همه این است که نگذاریم فرزندان زیر سن هفت سال چنین خبرهایی را بشنوند.
برای اینکه فرزندان حواسشان از این گونه مسائل پرت شود و دیگر به ان فکر نکنند، بهتر است برای ان ها داستان بگویید. وقتی فرزندان داستانی را می شنوند، قوه ی تخیل و خلاقیت ان ها رشد میکند و خودشان را هم بهتر می شناسند. چه بسا در اینده افراد موفق تری خواهند شد.
افراد موفق فکر میکنند که زندگی و سرنوشتشان را خودشان رقم می زنند در حالی که افرادی که در زندگی شان چندان موفق نیستند، فکر می کنند که در این دنیا قربانیانی هستند که از یک سو به سوی دیگر کشیده می شوند. اگر خلاقیت و قوه ی تخیل فرزندان خوب رشد کند، بهتر می توانند مسائل و مشکلات پیش رو را حل کنند.
فرزندان تاثیرپذیر و مسئولیت پذیر، از این نظر از فرزندان دیگر بهتر هستند. آنها با گوش دادن به داستانهای مختلف و افزایش قوه ی تخیل و خلاقیتشان، تصویر بهتری از خودشان دریافت می کنند و به توانایی های خودشان ایمان می آورند. همچنین کم کم احساس می کنند که زندگی شان در دست های خودشان است.
اما تماشای زیادی تلویزیون و فیلم ،قوه ی تخیل و خلاقیتشان را تخریب می کند و به عبارت بهتر جلوی رشد آن ها را می گیرد.