کوچینگ یعنی آزادکردن توانمندی‌های بالقوه افراد. ما به‌جای اینکه به افراد بیاموزیم به آنها کمک می‌کنیم که یاد بگیرند. این مسئله بسیار مهمی است که خود فرد در مورد موضوعی خاص به نتیجه‌ برسد. اگر می‌خواهیم فردی موفق شویم باید ابتدا خودمان به این نتیجه برسیم، نه اینکه دیگران ما را به این نتیجه برسانند.

 هنر کوچینگ در این است که به شما کمک می‌کند خودتان یاد بگیرید و بفهمید که از کجا باید شروع کنید و تا کجا می‌توانید حرکت کنید. گاهی اوقات انسان‌ها به‌خاطر اینکه دیگران به آنها توصیه می‌کنند و می‌خواهند به آنها کمک کنند اهدافی را انتخاب می‌کنند که مال خودشان نیست! انتخاب‌هایی می‌کنند که نمی‌دانند در نهایت باید کجا باشند و یا تا چه مسیری و تا چه حدی باید حرکت کنند.

ما در کوچینگ به افراد کمک می‌کنیم که خودشان یاد بگیرند. به آنها یاد نمی‌دهیم.

اگر بخواهیم شنا کنیم، قبل از آن باید شناکردن را یاد بگیریم. اگر بخواهیم زبان دومی را یاد بگیریم، باید آموزش ببینیم. همان‌طور که می‌دانید برای انجام هر کاری نیاز داریم اصولش را یاد بگیریم. اما آیا در این میان به اهمیت آموزش برای بهتر زندگی‌کردن آگاهیم؟

برای داشتن یک زندگی خوب و موفق و قرارگرفتن در مسیر توانایی‌ها و استعدادها و لذت‌بردن از خود باید شخصی آگاه در کنارتان باشد. کسی که به ما یاد بدهد چه کسی هستیم؟ چه توانمندی‌هایی داریم؟ و کمک کند توانمندی‌های بالقوه در ما رشد کند و در مسیر استعدادهایمان قرار بگیریم و لذت ببریم.

لذت واقعی را زمانی تجربه می‌کنیم که اثری را در دیگران به وجود می‌آوریم. این شیوهٔ حقیقی کوچینگ است. همه ما احتیاج داریم یک نفر از بیرون به ما نگاه کند. از تمام زوایا! ما فقط می‌توانیم به قاب پیشروی خود نگاه کنیم. درصورتی‌که نیاز داریم متوجه هر چیزی در هر جهت از اطرافمان هم باشیم!

کوچ از بیرون به شما نگاه می‌کند. او تمام ابعاد شما را بدون احساسی‌شدن مدنظر قرار می‌دهد. دید کامل‌تر و درست‌تری از شما دارد. خیلی وقت‌ها که به افراد نگاه می‌کنیم، عملکردشان را بررسی می‌کنیم، و با آنها صحبت می‌کنیم، کاملاً متوجه می‌شویم که از روی احساس با ما صحبت می‌کنند. در این گونه مواقع می‌گویند: من زحمت کشیدم، تلاش کردم و هزار و یک داستان از رنج‌ها و تلاش‌های بی‌ثمر به زبان می‌آورند…

من به‌عنوان کوچ در جواب به این افراد می‌گویم، این کافی نیست. تو برای اینکه جواب بگیری نیاز داری خودت و طرز فکرت را عوض کنی. درصورتی‌که اگر خودش به خودش نگاه می‌کرد به همین تلاشی که کرده بود قانع می‌شد. خودش در دامنهٔ دید محدودی که داشت آن تلاش را کافی می‌دانست، و تسلیم می‌شد. اما زمانی که به‌عنوان کوچ از بیرون به او نگاه کنم و عملکردش را ببینم و مقایسه‌ای منطقی بین تلاش و عملکردش انجام بدهم، قدم‌های صحیح را به او آموزش خواهم داد.

برای موفق‌بودن باید در تمام ابعادت رشد کرد. متأسفانه امروز باب شده که خیلی از افراد ادعای این رو دارند که شما را در مسیر مالی به موفقیت می‌رسانند. شاید هم بتوانند این کار را بکنند. اما این شیوه در درازمدت نتیجه نخواهد داد. چون پول شما رشد کرده و شاید به سطح دلخواه رسیده. اما خودتان رشد نکرده‌اید.

بسیاری از افراد به ما مراجعه می‌کنند که از لحاظ مالی در وضعیت بسیار خوبی هستند، اما از لحاظ روحی و روانی به‌شدت در وضعیت نابسامانی سر می‌برند. می‌دانید چرا؟ چون رشد در یک بعد اتفاق افتاده. وضعیت مالی رشد داشته، اما خودشان رشد نکرده‌اند. من به‌عنوان یک روان‌شناس، به شما کمک کرده و شما را کوچ می‌کنم تا در تمام ابعاد زندگی رشد داشته باشید و همه ابعاد زندگی‌تان هم‌زمان با هم رشد کنند.

 تصور کنید ماشین شما چهارچرخ دارد که این چهارچرخ با هم حرکت نمی‌کنند. آیا این ماشین می‌تواند شما را از مسیری گذرانده و به مقصدی برساند؟ آیا سوارشدن در این ماشین به شما حس امنیت می‌دهد؟ ‌توانید با خیال راحت رانندگی کنید؟

 قطعاً نه! اگر جواب شما هم مثل جواب من هست، باید این را متوجه شوید که نیاز دارید در تمام ابعاد زندگی رشد کنید نه فقط در یک بعد. متأسفانه افراد فکر می‌کنند اول باید دنبال پول باشند و پول همه خوشبختی‌هایی که می‌خواهند را به آنها می‌دهد. درصورتی‌که در کوچ ما به افراد یاد می‌دهیم خودت را رشد بده و مطمئن باش که پول هم در کنار آن خواهد آمد. به‌محض اینکه پول حرکت تو را ببیند به سمت تو جاری می‌شود. فقط کافی است به پول پشت کنید و حرکت کنید.