محمد مهدی زمان وزیری روانشناس و کوچ تربیتی

محمد مهدی زمان وزیری

روانشناس و  کوچ تربیتی

پشتیبانی : 09105297885

اینجا قراره یه لبخند بیشتر به فرزندت هدیه بدی 

فهرست مطالب

5 تأثیر ترتیب تولد بر هوش و بالا بود IQ فرزند اول

محتوای جدول

MOHAMMAD MEHDI
zaman vaziri

مقدمه

5 تأثیر ترتیب تولد بر هوش و بالا بود IQ فرزند اول

ترتیب تولد یا توالیی که در آن فرزندان در یک خانواده متولد می شوند، موضوعی است که برای دهه ها برانگیخته شده است. مطالعات متعددی به دنبال درک چگونگی تأثیر ترتیب تولد بر جنبه های مختلف رشد کودک از جمله هوش بوده اند. تحقیقات نشان داده است که فرزندان اول اغلب دارای ضریب هوشی کمی بالاتر از خواهر و برادر کوچکترشان هستند. اگرچه تفاوت متوسط ​​است – معمولاً حدود 3 امتیاز – پیامدهای روانشناختی پشت این پدیده قابل توجه است. این مقاله با بررسی پویایی‌های روان‌شناختی، اجتماعی و خانوادگی که به این تفاوت کمک می‌کند، به بررسی این موضوع پرداخته است که چرا فرزندان اول در آزمون‌های IQ نسبت به خواهر و برادر کوچک‌تر خود امتیاز بیشتری کسب می‌کنند. مهمتر از همه، ما بحث خواهیم کرد که چگونه شکاف هوشی مشاهده شده به دلیل عوامل ژنتیکی نیست، بلکه به دلیل تعاملات منحصر به فرد بین والدین و فرزندان است.

نقش توجه والدین

یکی از پذیرفته‌شده‌ترین نظریه‌هایی که در پس مزیت هوشی فرزندان اول وجود دارد، افزایش توجه و تعامل آنها از والدین است. هنگامی که یک زوج اولین فرزند خود را به دنیا می آورند، معمولاً بیشتر انرژی خود را بر ارائه بهترین مراقبت ممکن متمرکز می کنند و اطمینان حاصل می کنند که کودک در یک محیط سالم و محرک رشد می کند. والدینی که برای اولین بار بار می‌آیند، اغلب برای مشارکت دادن فرزندشان در فعالیت‌های آموزشی تلاش زیادی می‌کنند، و این می‌تواند پایه و اساس رشد شناختی را ایجاد کند.
فرزند اول نیز از تازگی تک فرزند بودن بهره می برد. والدین اغلب وقت و انرژی بیشتری برای سرمایه گذاری روی فرزند اول دارند زیرا حواس پرتی کمتری وجود دارد. این توجه اضافی می تواند به روش های مختلفی مانند خواندن کتاب های بیشتر برای کودک، درگیر شدن در مکالمات تحریک کننده و شرکت در فعالیت های ساختارمندتر که باعث رشد شناختی می شود، ظاهر شود.
در نتیجه، فرزند اول ممکن است ظرفیت شناختی بیشتری داشته باشد که می تواند به ضریب هوشی بالاتر آنها کمک کند.
 

رشد شناختی و تجربیات اولیه

 
توجه به این نکته ضروری است که تجربیات اولیه یک فرزند اول می تواند تأثیر عمیقی بر رشد شناختی آنها داشته باشد. در چند سال اول حیاتی زندگی، مغز کودک به سرعت در حال توسعه و ایجاد ارتباطات عصبی است.
تعاملات کودک با مراقبان خود در این دوران برای رشد مغز ضروری است. فرزندان اول اغلب تجربیات اولیه زیادی را تجربه می کنند که رشد شناختی را تقویت می کند.
آنها ممکن است مورد توجه بیشتر یک به یک قرار گیرند که منجر به مهارت های زبانی بهتر، توانایی های حل مسئله و رشد فکری عمومی می شود.
این واقعیت که فرزند اول در این سال‌های شکل‌گیری کانون توجه بیشتر والدین است، به این معنی است که آنها بیشتر درگیر فعالیت‌هایی هستند که باعث رشد فکری می‌شوند.
در مقابل، کودکان کوچکتر در خانواده ممکن است به همان سطح از توجه بی‌نظیر دریافت نکنند. با آمدن خواهر و برادرهای بعدی، زمان و انرژی والدین کاهش می یابد، که می تواند بر میزان تحریک شناختی کودکان کوچکتر تأثیر بگذارد.
این تفاوت در توجه ممکن است به شکاف هوشی خفیف مشاهده شده بین فرزندان اول و فرزندان بعدی کمک کند.

دینامیک خواهر و برادر

پویایی بین خواهر و برادر نیز در رشد شناختی هر کودک نقش دارد. فرزندان اول اغلب نقش رهبری را در خانواده بر عهده می گیرند. آنها ممکن است به مراقبت از خواهر و برادر کوچکتر کمک کنند، به عنوان الگو عمل کنند و احساس مسئولیت را در خود پرورش دهند. این نقش ها به مهارت های شناختی و عاطفی نیاز دارند که می توانند رشد فکری را تقویت کنند. 

از سوی دیگر، کودکان کوچکتر اغلب با مشاهده خواهر و برادر بزرگتر خود یاد می گیرند. آن‌ها ممکن است مانند خواهر و برادر بزرگ‌ترشان فرصت‌هایی برای توسعه ویژگی‌های رهبری یا شرکت در فعالیت‌های چالش‌برانگیز فکری نداشته باشند. 

این تفاوت در تجربیات می تواند به اختلاف در نمرات IQ کمک کند. علاوه بر این، حضور خواهر و برادر کوچک‌تر می‌تواند از طرق دیگری بر رشد شناختی فرزند اول تأثیر بگذارد.

 به عنوان مثال، فرزندان اول ممکن است از محیط های ساختارمندتر و منظم تر بهره مند شوند، که می تواند به سطوح بالاتر عملکرد شناختی کمک کند. 

در مقابل، خواهر و برادرهای کوچک‌تر ممکن است به دلیل رقابت با زمان و منابع والدین، کمتر احتمال دارد که همان سطح ساختار و سازگاری را تجربه کنند. 

تأثیر انتظارات والدین 

عامل دیگری که ممکن است ضریب هوشی بالاتر فرزندان اول را توضیح دهد، نقش انتظارات والدین است. 

والدینی که برای اولین بار به دنیا می آیند اغلب انتظارات زیادی از فرزند اول خود دارند. آنها معمولا انگیزه بیشتری دارند تا اطمینان حاصل کنند که کودک در همه زمینه ها از جمله فعالیت های فکری برتر است. والدین ممکن است فرزند اول خود را در فعالیت های

 فوق برنامه مختلف، از کلاس های زبان گرفته تا آموزش موسیقی، ثبت نام کنند، همه با هدف ارائه آموزش کامل به کودک. این انتظار افزایش یافته می تواند به رشد شناختی فرزند اول کمک کند، زیرا آنها تشویق می شوند تا این انتظارات را برآورده کنند یا از آنها فراتر روند. 
در مقابل، خواهر و برادرهای کوچکتر ممکن است با همان سطح فشار برای رسیدن به موفقیت مواجه نشوند. والدین ممکن است کمتر وقت و انرژی زیادی را برای رشد فکری فرزندان بعدی صرف کنند، به خصوص اگر فرزند اول از قبل استانداردهای بالایی را تعیین کرده باشد. 
عوامل ژنتیکی در مقابل عوامل محیطی در حالی که برخی ممکن است تصور کنند که شکاف هوشی بین فرزندان اول و فرزندان بعدی به دلیل عوامل ژنتیکی است، تحقیقات خلاف این را نشان می دهد. 
ژنتیک در هوش نقش دارد، اما نمی تواند تفاوت های مشاهده شده در مطالعات ترتیب تولد را توضیح دهد. در عوض، عوامل محیطی، مانند توجه والدین، پویایی خواهر و برادر، و تجربیات اولیه دوران کودکی، تأثیر بسیار بیشتری بر رشد شناختی کودک دارند.
 علاوه بر این، تفاوت در نمرات ضریب هوشی بین فرزندان اول و متولدین بعدی نسبتاً کم است. فاصله 3 امتیاز ضریب هوشی، اگرچه از نظر آماری معنی دار است، بعید است که تأثیر عمیقی بر موفقیت تحصیلی یا شغلی آینده کودک داشته باشد. 
با این حال، یافته‌ها نشان می‌دهد که محیط خانواده، به‌ویژه در سال‌های اولیه، نقش مهمی در شکل‌گیری توانایی‌های فکری کودک دارد.
 نقش وضعیت اجتماعی و اقتصادی وضعیت اجتماعی-اقتصادی (SES) عامل مهم دیگری است که باید هنگام بررسی رابطه بین ترتیب تولد و هوش در نظر گرفت. 
SES بالاتر با دسترسی بیشتر به منابع، از جمله مواد آموزشی، فعالیت های فوق برنامه، و محیط های آموزشی غنی همراه است. بچه‌های اول به‌عنوان مسن‌ترین بچه‌ها، ممکن است قبل از خواهر و برادر کوچک‌ترشان به این منابع دسترسی داشته باشند و رشد شناختی آنها را بیشتر تقویت کند.
 با این حال، مهم است که بدانیم اگرچه ترتیب تولد ممکن است به تفاوت‌های جزئی در IQ کمک کند، اما این تنها عاملی نیست که هوش کودک را شکل می‌دهد. سایر متغیرها مانند تحصیلات والدین، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و دسترسی به آموزش در دوران کودکی، همگی نقش مهمی در رشد فکری کودک دارند. 

نتیجه گیری (5 تأثیر ترتیب تولد بر هوش و بالا بود IQ فرزند اول)

رابطه بین ترتیب تولد و هوش پیچیده و چندوجهی است. در حالی که فرزندان اول اغلب ضریب هوشی کمی بالاتر از خواهر و برادر کوچکتر خود دارند، این تفاوت به دلیل ژنتیک نیست، بلکه به دلیل پویایی منحصر به فرد زندگی خانوادگی است. فرزندان اول معمولاً توجه بیشتر والدین را دریافت می کنند، فرصت های بیشتری برای تحریک فکری دارند و ممکن است با انتظارات بالاتری روبرو شوند که همه اینها به رشد شناختی آنها کمک می کند. با این حال، لازم است به یاد داشته باشید که هوش تنها بر اساس ترتیب تولد تعیین نمی شود. عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، مشارکت والدین و وضعیت اجتماعی-اقتصادی، همگی در شکل گیری توانایی های فکری کودک نقش دارند. در نهایت، اثر ترتیب تولد، اگرچه جالب است، اما تنها یک تکه از پازل در درک هوش انسان را نشان می دهد.

تحقیقات نشان داده است که فرزندان بزرگ‌تر خانواده معمولاً به طور میانگین ضریب هوشی بالاتری نسبت به فرزندان کوچک‌تر دارند، به طوری که این تفاوت حدود ۳ نمره است. این برتری در ضریب هوشی ناشی از عوامل ژنتیکی نیست؛ بلکه به تعامل روانشناختی بین والدین و فرزندان ارتباط دارد. والدین به طور معمول زمان و توجه بیشتری به اولین فرزند اختصاص می‌دهند و همین موضوع باعث می‌شود که فرزندان بزرگ‌تر در برخی زمینه‌ها، به‌ویژه از نظر هوشی، اندکی برتری داشته باشند. اگرچه این تفاوت ممکن است از نظر عددی اندک به نظر برسد، اما از لحاظ آماری و پژوهشی قابل توجه است.

دوران کودکی؛ جاده‌ای کوتاه اما سرنوشت‌ساز

مطالب مرتبط :

کوچ اکسپشنال

کوچ پروفشنال

سبد خرید
ورود

حساب کاربری ندارید؟

ورود به حساب کاربری

وب سایت استاد محمد مهدی زمان وزیری