تفاوت دنیای ما و کودکانمان:
در سالهای قدیم توجه به احساسات و تمایلات درونی افراد چندان مهم نبود. در آن روزگاران مردم بیشتر به فکر حفظ حیات و زنده ماندن و امنیت بودند تا به فکر احساسات و عواطف درونی خود. بیشتر افراد به احساسات خودشان اصلا توجهی نداشتند. آن ها به نیازهای روحی و روانی خود نیز خیلی توجه نداشتند.
کم کم دنیا عوض شد. بچه های ما نیز عوض شدند. شاید امروزه بچه های ما خیلی بیشتر از ما به احساسات و عواطف خود آگاهای دارند. امروزه مفاهیمی چون عشق، همکاری و بخشش دیگر خیلی انتزاعی و دور از تصور نیستند که فقط عده ی خاصی از افراد مثل رهبران معنوی و فلسفه دانان آن ها را درک کنند و عامه ی مردم چیزی از ان ها نفهمند.
بلکه این مفاهیم برای همه ی ما آشنا هستند و امروزه مردم دیگر رفتار و اعمال افراد زورگو و قدرتمند را قبول نمی کنند.
جوامع از خواب بیدار شده اند:
امروزه وجدان انسان ها و جوامع بیدار شده است و انسان ها نسبت به نسل قبل از خود باهوش تر شده اند.
اما اگر انسان ها آن قدر باهوش و با وجدان نباشند که حق را از باطل تشخیص دهند، باید قوانین سخت گیرانه ای برای این کار وضع شود و مجازات های سنگینی نیز برای قانون شکنان در نظر گرفته شود.
اما اگر مردم به درستی می توانند حق را از باطل و درست را از نادرست تشخیص دهند، دیگر جایی برای تنبیه و مجازات باقی نمی ماند. روش های تربیتی جدید نیز بر اساس همین اصل می باشند. به جای اینکه مدام به بچه ها بگوییم چه کاری خوب است و چه کاری بد است، بهتر است وجدان آن ها را بیدار کنیم تا خودشان به خوبی و بدیهای زندگی پی ببرند.
اگر وجدان ما بیدار باشد، به راحتی می توانیم به خیر و شر زندگی مان پی ببریم. وجدان انسان ها درست مثل یک قطب نما عمل می کند و همیشه عقربه ی آن به سمت کارهای خوب هدایت می شود. ما خودمان همیشه نمی توانیم در مورد کارهای خوب و بد به تنهایی قضاوت کنیم و وجدان ما در این شرایط به فریادمان می رسد و راه درست را به ما نشان می دهد.
در گذشته مردم از وجدان به عنوان ندای درونی یاد می کردند و با این کار سعی می کردند تجربه ی خود در لحظات حساس تصمیم گیری بین راه درست و راه غلط را نشان دهند. امروزه وقتی سخن از وجدان به میان می آید، ما می گوییم :”یک حس درونی به من می گوید،این کار را انجام دهم.”
احساسات و عواطف ما:
احساسات و عواطف ما دروازه ای است که روح ما از طریق آن با ما در ارتباط است. ما بین احساسات و عواطفمان، از درون خود با خبر می شویم. اما اگر مدام براساس عقل و منطق رفتار کنیم، فقط باید از قوانین و مقررات پیروی کنیم و افرادی را که از قوانین سرپیچی می کنند، مجازات کنیم.
اما اگر به وجدان و درون خودمان توجه داشته باشیم، می توانیم درست را از غلط تشخیص دهیم.
همگی به خوبی میدانیم که پرورش جسم و هوش بچه ها امر بسییار مهمی است اما بیدار کردن وجدان درونی آن ها از همه چیز مهم تر است.
همه ی پدر و مادرها دوست دارند که بچه هایشان بد و خوب را از هم تشخیص دهند و بر اساس این عاقلانه تصمیم گیری کنند. تا ضمیر ناخودآگاه و وجدان بچه ها بیدار نشوند،آن ها قادر به انجام این کار نخواهند بود.
تنبیه و تهدید:
در گذشته پدر و مادرها از تنبیه و تهدید استفاده می کردند تا بچه هایشان کارهای بد انجام ندهند و تشویق شوند که کارهای خوب بکنند. اما امروزه میدانیم که بچه ها استعدادها ی نهفته ی خاصی دارند و ما باید وجدان آن ها را بیدار کنیم.
اگر به آن ها توجه کنیم، آن ها به این توانایی خود پی می برند، اما اگر همچنان از روش های تهدید آمیز قدیمی استفاده کنیم، آن ها را از این موهبت الهی محروم ساخته ایم.هرطور که با بچه ها رفتار کنیم،آن ها نیز همان گونه نسبت به رفتارهای ما واکنش نشان میدهند.
امروزه اگر از روش های تهدیدآمیز قدیمی استفاده کنیم،بچه ها را از موهبت وجدان آگاه و بیدار محروم کرده ایم و آینده ی فرزندانمان خراب می شود.
همه ی بچه ها توانایی ذاتی تشخیص خوب از بد را دارند.آن ها ذاتا این استعداد را در خود نهفته دارند.اما اگر می خواهیم این استعداد در ان ها شکوفا شود، باید آن را به خوبی پرورش دهیم.
اثرات روش های تربیتی درست:
اگر از روش های تربیتی درست استفاده کنیم، می توانیم وجدان بچه ها را بیدارکنیم. وقتی سعی کنیم وجدان بچه ها را بیدار کنیم، بچه ها سعی می کنند کارهای خوب بکنند. اما این کارهای ان ها تقلیدی کورکورانه نیست. آن ها به دیگران احترام می گذارند، اما نه فقط به این دلیل که از ان ها می ترسند.
ان ها با وجدان بیدار خود می توانند، به خوبی با والدین خود همکاری کنند و حرف ان ها را گوش دهند. آن ها نه تنها می توانند به طور مستقل فکر کنند و تصمیم بگیرند، بلکه در مقابل ایده های والدین خود نیز واکنش نشان دهند و در تصمیم گیری ها دخالت کنند.
این گونه بچه ها خلاق، دوست داشتنی، صبور هستند و اعتماد به نفس بالایی هم دارند. با یادگرفتن مهارت های جدید تربیتی ،نه تنها این کار برای والدین آسان تر می شود،بلکه خود بچه ها نیز از فایده های روش های جدید می برند.
مطمئن هستیم که هیچ چیز برای پدر و مادرها با ارزش تر این نیست که ببینند بچه هایشان به آرزوهایشان رسیده اند و احساس خوبی به خودشان دارند و در زندگی شان سعادتمند و خوشبخت شده اند.
- محمد مهدی زمان وزیری، کوچ تربیتی